۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

رنگین پوست


بوقت دنیا آمدن ، سياه بودم و وقتي بزرگ شدم سیاه

وقتي زیر نورآفتاب ميرم باز هم سياهم وقتي ميترسم هم ، سیاه

وقتي مريضم باز هم سياهم وقتي سردمه هم ، سیاه

بوقت مردن هم سیاه

تو اي دوست سفید من

وقتي دنيا آمدي صورتي رنگ بودي ،بزرگتر شدي سفيد

وقتي زیر نور آفتاب ميري قرمزی و ميترسي زرد

وقتي مريضي سبزی و سردت که می شه آبی

بوقت مردن هم خاكستري

وتو،به من گویی رنگین پوست !


این ترجمه شعری است که توسط یک پسر نوجوان آفریقایی سروده شده که کاندید بهترین شعر سال 2005نیز بوده.

با تشکر از خانم بنفشه کریم لو.

از دیدن نظرات شما دلگرم خواهم شد.

۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه

کوچ پائیزه : کوچی از کوچه ی پوچی




من که با این زندگی پر ... ولی پوچ شهری نمی توانم همانند کولی های سرزمینم با طبیعت همراه شوم البته خیلی از آن ها هم دیگر نمی توانند کوچ کنند .ولی می شود با یک مسافرت یک روزه یک کوچکی از کوچه پوچی کرد.
حال که این همهمه تهران نمی گذارد و دستان پاییز به یلدا نزدیک می شود. چاره همان کوچ یک روزه است مقصد کناره خزر است.
رفتن به شمال هم مثل دروان کودکی نیست.
آن وقت ها ترافیک جاده فقط شامل روزهای اول بهار و آخر تابستان بود ولی صدای فریاد تهران به جاده های شمال هم رسیده خاطره با نمک ترافیک جاده و خنده های داخل ماشین آنقدر با هر تعطیلی و آخر هفته ای تکرار شده که دیگر ترش است.
خوشبختانه توانستم در روزهای وسطه هفته عازم شوم تا برام جاده ترش نشود و چشمانم هم به نور قرمز ماشین های جلوئی خیره نماند ولی ترمز ها به دفعات بود.
پس از سواری با ترمز های پیاپی ........... شمال .............. باران بدون ترمز و جنگل پیاده
یک ویلای نم ناک با تارهای ظریفی که گاهی صورتت رو قلقک می دهند و خاطراتی که سریع از دیگان می گذرند.
شام کنار شومینه ای که هنوز بوی نفت ابتدائی از هیزم نم ناک نپریده.
کته شفته با کباب و سیر ترشی ، حال کندهای شومینه به تغ تغ افتاده و نور شعله هایش همه جا را روشن کرده.
خواب آلود خسته ولی با دلی گرم در بستر نمناک سرد.
کم کم ساک شدی و از التهاب اولیه افتادی
با سکوتت موریانه ها شروع به ریتم گرفتن می کنن و به نظاره رقص شعله ها می نشینی کم کم رخت خواب گرم شده و تورا در خواب غرق می کند اما شومینه که هنوز از همنشینی با تو سیر نشده هر از گاهی بشکن می زند. تغ تغ فایده ندارد بار دیگر همراه بشکن جرقه ای هم می اندازد این بار می پری .
کم کم آتش هم از گرگر افتاده و خسته به سراغ خاکستر می رود.
صبح :
ماده سگ تنها که از بوی تنت آمدنت را دیشب حس کرده دیگر طاغتش طاق شده و شروع به پارس می کند.
ابرها از نفس افتاده اند ، زمین داشت غرق می شد. آفتاب بانوی آسمان به کمک زمین آمده سگ با دیدنت به سوی تو شتافته تو را قول خودش در آغوش می گیرد بعد از یک خوش و بش به کنار باغچه می رود از آب باران می نوشد و با گلوئی تازه دمتکان باز می گردد.
مهر خورشید چنان به دل ابرهای سیاه افتاده که شره شره شدند و رنگ عوض کردند دیگر به سپیدی می زنند
البزر در دامن رو به خزرش جنگلی زیبا دارد حال درختان بالا نشین سفید پوشند و پایین نشین ها زر پوش.
شاهین آسمان یا به قولی مازنی ها قوش از این همه زیبائی به وجد آمده و جبغ می کشد. سگ که هرروز نظاره گر اینهاست از تماشاکردن تو حوصله اش سر رفته از حسودی دوباره بانگ بر می دارد یکهو به یاد بوغ و کرنای تهران می افتی وقت بازگشت نزدیک است بهتر است عکس بگیری و با خود ببری.


۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

خزان : یغماگر بی پروای باغ و بوستان

البته دیگر باغ و بوستانی در این شهر نمانده خودمان احتیاج به یغماگر
بی پروا داریم.
گفته بودم در پیام بعد کوچ پاییزی رو می خونید ولی دلم نیامد
که عکس ها را نبینید.
راستی گفتیم یغما ، کورش یغمائی چطوره :) این روزها آهنگ پائیز
او خیلی می چسبه.











آدینه پیش هوا صاف شد و خش خش برگ ها نه



آدینه 1/9/87 یک روز زیبای پائیزی برای تهران بود. بعد از بارش باران در شب جمعه صبح روز بعد حتی اهالی شهر ری هم به نظاره البرز سفید پوش نشسته بود. هوا دوباره هوای تنفس جان بود.
حتی در این روز هم سر و صدای تهران کم نبود به روزهای پایانی پائیز می رسیم چندین بار به خیابان ولیعصر (پهلوی ) رفتم در ساعات مختلف ولی هیچ گاه نتوانستم صدای خش خش برگهای پنج پر چنار رو به صافی دوران کودکی بشنوم. صدائی که در خاطرم هست با گذشت سالها هنوز صاف تراز صدایی بود که در این جمعه می شنویدم. حال دیگر صدای خش خش صاف نیست که هیچ بلکه با صدای موزیک و اگزوز و جیغ دختران و اروده پسران میکس شده .امروزه" ری میکس آهنگ های قدیمی " مد است .
آقای شهردار هم که از ترس یخبندان های پارسال تهران آنقدر مشغول چیدن کیسه های شن و نمک شده که به کلی فراموش کرده هر سال معمولاً یکی از جمعه های پائیز مقرر می شد و در رسانه ها اعلام می گردید و در آن روز برگ های خیابان ولیعصر جارو نمی شد تا شهروندان بتوانند از نقش و کلام این پنچ پرهای چنار لذت ببرند.



تا تمام نشده باید به سفر رفت ." کوچ پاییزه" در لاگ بعدی بخوانید.

۱۳۸۷ آبان ۲۸, سه‌شنبه

SKI




هفته گذشنه پیست اسکی توچال افتتاح شد.

به همه اسکی بازان شروع فصل اسکی را تبریک می گم.

جا دارد که این ایراد را به سایت رسمی فدراسیون اسکی بگیرم که هیچ نوع

اطلاع رسانی در مورد تاریخ افتتاح پیست های اسکی نکرده و

اخرین اخبار این سایت راجب مسابقات جهانی اسکی است www.skifed.ir

بلیط پیست توچال 15هزار تومان شده و در این مدت پیست حتی در روزهای وسط هفته هم بسیار شلوغ بوده به نقل دوستم وحید : وسط پیست خوردم زمین و ده نفردیگر به من خوردن و نقش زمین شدند.(انگار تو اتوبان همت تصادف کنی همه میان بهت). این در حالی بود که دوست دیگرم ایلیاد این هفته را در سرعین مشغول اسکی در پیست اسکی سهند بود و می گوید: برف بسیار عالی وپیست بسیار خلوت است این قدر اسکی می کنی که خسته می شوی و از پیست می آیی بیرون.
به حر حال این مژده را می دهم که این هفته جمعه پیست دربند سر نیز افتتاح می شود.
به گزارش هواشناسی آخر این هفته روزهای آفتابی خواهد بود .
خوش بگذره.

۱۳۸۷ آبان ۲۷, دوشنبه

خر


تا حالا به خر تی تاپ دادین . این شکلی میشه! :)

مرگ تدريجي يك رويا

خوشبختانه این سریال به پایان رسید . اگر بخواهم در مورد این سریال نقد بنویسم آنقدر آگاهی ندارم.ولی می خواستم به چند نکته توجهتان را جلب کنم:
೧- تبریک به پولاد کیمیایی
که بلاخره جلو دوربینی به غیر از دوربین پدرش قرار گرفت.
೨-تیتراژ این سریال که با صدای آقای رضا یزدانی واقعاً زیبا بود و من فقط تیتراژ سریال را تماشا که چی بگم گوش می کردم.




http://www.bestnewmusics.blogfa.com/post-449.aspx" جهت دانلود موزیک تیتراژ کلیک کنید.

೩-یک آفرین هم به نویسنده باید گفت برای قسمت پایانی . چرا قاچاقچیان آدم به جای اینکه مسافران را توی دریا بیاندازند خودشان از کشتی خارج شدن و جالبتر که آیا یک کشتی با گلوله های یک مسلسل غرق خواهد شد و در ادامه کسی که فقط توی آب افتاده چرا فراموشی گرفته خفگی در آب باعث فراموشی می شود. به نظر من یک تمشک طلائی حق اوست.




اسلحه جدید مخابراتی

-------------B&B Group wrote
sherkate mokhaberate iran az tarikh 20 aban be bad be tamame kasani ke az yahoo tooye iran estefade mikonan yek emali zade. Onvane email hastesh Carte internet majani . Vaghti shoma in email ro baz konin yek KeyLogger ke faghat 32kb hastesh install mishe va tamami chizayi ke type konin har 20 min be adrese email research@irantelecom.ir ferestade mishe va ouna mitoonan bekhoonan ke chi minvisin. In email ro aslan va tahte hich sharayeti baz nakonin.
با تشکر از گروه B&B که ما را مطلع کرد.

یوسف

26 آبان ماه سالروز تولد جامی شاعر و قصیده سرای قرن هفتم هجری است.
یکی از آثار این شاعر داستان "یوسف و زلیخا " است که به نظم آورده شده به مطالعه مقدار کمی از این شعر چنان اثری بر شما خواهد گذاشت که دیگر حاضر به دیدن سریال یوسف ساخته شرکت سیمافیلم (وابسته به صدا و سیما ج.ا.ایران) نخواهید شد.
بیش از نیمی از برنامه های تلوزیونی ما را برنامه هایی با موضوع مبارزه با صهیونیسم پر کرده کافی نیست و به علت نداشتن تاریخ غنی و داستان های زیبا و مردان ، زنان بزرگی در تاریخ کشورمان صدا و مجبور است جهت ساخت سریال های تاریخی به سراغ داستان زندگی بزرگترین پیامبر یهود رفته و داستان او را به پرده تصویر بکشد.
ای کاش جهت ساخت این سریال به جای توجه به تعالیم اسلامی که نمی دانم در آن دوره چگونه وجود داشته کمی هم به عاشقانه بودن داستان که همین نکته زیبائی شعر جامی را به ارمغان آورده نیز توجه می شد.
سخنان یوزارسیف در این سریال من را به یاد سخنان حکیم ملاصدرا می اندازد که سریالش سالهای پیش پخش شد.
این مژده را نیز به شما می دهم که پس از پایان این سریال ، سریال ملک سلیمان پخش خواهد شد احتمالاً در آن سریال سلیمان و بلقیص برای ماه عسل به عتبات مشرف می شوند.
از همه اینها که بگذریم خوشا به حال آقای داود میر باقری که کارگردانی چنین سریال هایی با چنیین بوجه های کلانی را دارد آن هم در موقعی که جهان در بحران مالی است.

۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

Hollywood Film Festival Awards


یک عکس جالب از فرش قرمز فستیوال هالیوود.
مردی که روزی جذاب ترین مرد هالیوود بود و خانمی که برای او نیز باید گفت روزی جذاب ترین زن هالیوود بود.
Electrophile Vol. 9 September 2008 OUT NOW!
اگر موزیک Electroدوست دارید پیشنهاد می کنم به لینک زیر سری بزنید و موزیک های دوست من رو گوش کنید.

لیست زیر آلبوم جدیدش هست.

Electrophile Vol. 9 September 2008 OUT NOW!
01 Ida Corr - Ride My Tempo (Deeper People Remix) 02 Cisko Brothers - Guaglione 2008 (Mosso in the Dancefloor) 03 Calibro - For A Few Dollars More (Paolo Ortelli Original Extended Mix) 04 Chus & Peter Gelderblom - Feelin 4 you (Original Mix) 05 Jean Claude Ades & Vincent Thomas - Shingaling (Original Mix) 06 R.E.M. vs. Thomas Gold - Losing My Religion (Thomas Gold Demo Mix) 07 The Potbelleez - Are You With Me (Hook N Sling Remix) 08 Dr. Kucho! - Holy Spirit (Old School Mix) 09 DJ Chick - Colombian Carnival (Tim Sanchez Like Colombia Remix) 10 Domino Dancing - You Are My Sunshine (Original Mix) 11 DJ Wayko - El Mariachi (Astroboy vs. Wayko Mix) 12 Kurd Maverick & Rud - Ring Ring Ring 13 Jason Rooney & Nello Simioli - Without Me (Original Mix) 14 Yves Larock - Rise Up (Violinists Vandalism Edit)
http://www.dj-ferry.com/

۱۳۸۷ آبان ۱۹, یکشنبه

RE: %7
-------------۞ ħŐЙỄЎ ۞ wrote:یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد! افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می آمدند.. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها بر بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُرکنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: تو جهنم را دیدی! آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت! افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: نمی فهمم! خداوند جواب داد: ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند! تخمین زده شده که 93% از مردم این متن را برای دیگران ارسال نخواهند کرد. ولی اگر شما جزء آن 7% باقی مانده می باشید، این پیام را با تیتر 7% ارسال کنید! من جزء آن 7% بودم! و به یاد داشته باشید، من همیشه حاضرم تا قاشق غذای خود را با شما تقسیم کنم

۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

೧೩ آبان ماه 58




سیزدهم آبانماه سالروز تسخیر لانه جاسوس امریکا است یا اشغال سفرا ت کشورامریکاست ?
اگر این کار توسط گروهی به نام "دانشجویان پیرو خط امام" صورت گرفت پس چرا روز دانش آمور است؟


چرا دولت بازرگان استعفا داد و ملی ،مذهبی ها از صحنه سیاست کنار رفتند.؟


چه عاید ایران و یا دانشجویان خط امام شد که پس از 444روز گروگان ها را آزاد کردند؟


آگر پاسخی دارید از خواندنشون خوشحال می شم.