طبیعت
طبیعت! طبیعت همه ما را حیطه و چنبره ی خود دارد! و ما ناتوان تر از آنیم که از حیطه آن به در آییم ، یا که ژرف تر در این حیطه فرو رویم . ما نا خواسته و نامنتظر در چرخه ی رقص خود در می آورد و با خود می برد، می برد ، تا به آن روز که سرانجام خسته شویم و از آغوشش فرو غلتیم.
او تا به جاویدان موجوداتی نو می آفریند. آن چه اینک هست ، هیچ گاه نبوده است و آن چه بوده است هرگز باز نمی گردد _ همه چیز نو است و این حال پیوسته همان اس که بود.
ما در دامان او زندگی می کنیم و با این همه با او بیگناه ایم ، و او بی وقفه با ما در گفت و شنود است بی آن که هرگز رازش را بر ما فاش کند.ما پیوسته در راه تاثیر بر آن می کوشیم و با این حال از چیره شدن بر کارکرش ناتوانیم.
بنیان هر چیزی را آشکارا بر فردیت گذاشته است ، و با این همه هیچ بهائی به فرد نمی دهد. کارش همه ساختن است و ویران کردن دوباره ، و کسی را به کارگاه او راهی نیست.
طبیعت! طبیعت همه ما را حیطه و چنبره ی خود دارد! و ما ناتوان تر از آنیم که از حیطه آن به در آییم ، یا که ژرف تر در این حیطه فرو رویم . ما نا خواسته و نامنتظر در چرخه ی رقص خود در می آورد و با خود می برد، می برد ، تا به آن روز که سرانجام خسته شویم و از آغوشش فرو غلتیم.
او تا به جاویدان موجوداتی نو می آفریند. آن چه اینک هست ، هیچ گاه نبوده است و آن چه بوده است هرگز باز نمی گردد _ همه چیز نو است و این حال پیوسته همان اس که بود.
ما در دامان او زندگی می کنیم و با این همه با او بیگناه ایم ، و او بی وقفه با ما در گفت و شنود است بی آن که هرگز رازش را بر ما فاش کند.ما پیوسته در راه تاثیر بر آن می کوشیم و با این حال از چیره شدن بر کارکرش ناتوانیم.
بنیان هر چیزی را آشکارا بر فردیت گذاشته است ، و با این همه هیچ بهائی به فرد نمی دهد. کارش همه ساختن است و ویران کردن دوباره ، و کسی را به کارگاه او راهی نیست.
متن فوق بر گرفته از نوشته گوته است که در مورد طبیعت طرح کرده و ترجمه استاد محمود حدادی می باشد.
یوهان ولفگانگ فون گوته (به آلمانی: Johann Wolfgang von Goethe) (متولد: ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت؛ درگذشت: ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رومانتیسیسم به شمار میرود
