کودک سرراهی:
کودکی است که مادر او را در سه راهی "عشق ، شهوت ،ایمان" باردار شده و در سه راهی " ترس ، جنون ، تنفر" زائیده و در طول راه کمرش از بار سنگین نگاه من و تو خم شده ، خسته و درمانده او را در تکه های مهر دلش پیچیده با بوسه ای اشک آلود او را کنار راه گذاشته تا شاید در راه گریز کمر راست کند.
من و تو آن دو را در راه دیده و گوییم: وای . . . زن بدکاره وای . . . بچه حرام زاده و هیچگاه اگر هرکدام از آن دور را بار دیگر ببینیم رنگ نگاه مان فرقی ندارد و هنگامی که در توقفگاه مان مشغول گپ و گفتگوییم به هم قطاران گوییم : انسان ها همه با هم برابرند
ولی در دلمان برای این قانون تبصره داریم (زن بدکاره و بچه حرام زاده)
با الهام از نوشته جبران خلیل جبران

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر